فستیوال آپ هلی آ شهر شتلند:

فستیوالی که قرار است اینبار از آن صحبت کنیم آپ هلی آ نام دارد. این فستیوال در شهر شتلند، اسکاتلند هر سال در تاریخ معین برگزار می شود. خیلی از اهالی شهر لباس های وایکینگی می پوشند و شمشیر و سپر به دست وارد خیابان ها می شوند تا خاطره ی وایکینگ ها را زنده کنند.

داستان تمام نشده چون کشتی های وایکینگی هم هستند. وایکینگ ها آتش های بسیار عظیمی روشن می کنند و با کشتی ها به جنگ هم می روند.

شروع فستیوال آپ هلی آ:

فستیوال هر سال در آخرین پنج شنبه ی ماه ژانویه برگزار خواهد شد، در سرمای زمستان.

روز فستیوال شتلند حال و هوایی دیگر دارد. خیابان ها مملو از حضور اهالی شهر هستند و هرکسی لوازم مورد نیازش را تهیه می کند. بچه به تبعیت از پدرها لباس وایکینگ ها را به تن می کنند و برای شروع جشن هیجان زیادی دارند.

خیابان های شتلند آماده شده اند تا فستیوال بزرگ دیگری را تجربه کند. مغازه ها پر رونق تر از سابق لباس های وایکینگی عرضه می کنند. البته لوازم دیگری نیز هستند: شمشیر، کلاه خود، سپر، و ... که تکمیل کننده لباس ها هستند.

با رسیدن ظهر شهر کمی خلوت می شود، مردم به خانه های خود برگشتند تا برای مراسم آپ هلی آ آماده شوند.

عصر فستیوال آپ هلی آ:

عصر در خانه ها باز می شود و مردان همراه فرزندان خود زره به تن و شمشیر به دست وارد خیابان اصلی می شوند، اما شهر هیاهویی ندارد.کم کم خیابان اصلی مملو از وایکینگ های عصبانی اما ساکت می شود. آن ها در صفوفی منظم در کنار هم ایستاده اند. بانوان نیز کنار خیابان  نظاره گر هستند.

حالا سکوت را میشکنند و  وایکینگ ها یک صدا سرودن شعری کهن را آغاز می کنند.

باران میبارد 

مردان شمشیر به دست، مردان دریاها پیش می روند 

پیروزی نزدیک است، پیروزی نزدیک است

وایکینگ ها حالا در حال سرود خواندن حرکت می کنند. در آخر مسیر که تمام وایکینگ ها به هم برسند مراسم اصلی شروع خواهد شد.

کم کم هوا رو به تاریکی می رود. باز همه سکوت می کنند. ناگهان یک آتش بسیار بزرگ روشن می شود و حالا تمام وایکینگ ها یک صدا فریاد می زنند و بانوان تشویقشان می کنند.

مردان هر خانواده مشعل به دست به طرف آتش می روند و مشعل خود را روشن می کنند.

روشنایی آتش جای تاریکی شب را می گیرد و همه جا را روشن می شود.

برای بار دوم شعر خواندن شروع می شود.

آتش در دست 

ترسی در دل دشمن می بینم 

آتش خواهم زد، نابود خواهم کرد 

وایکینگ ها در یک صف منظم به حرکت در می آیند و به طرف ساحل و کشتی های قدیمی تزئین شده به راه می افتند.

اختتامیه فستیوال آپ هلی آ:

مردانکم کم به ساحل می رسند و کشتی را به داخل آب هول می دهند. دوباره فضا در سکوت فرو می رود. همه مردم چشم به کشتی ها دارند.

حالا وایکینگ ها مشعل های خود را فریاد زنان به طرف کشتی پرتاب می کنند. کشتی در شعله های آتش خواهد سوخت و وایکینگ ها برای بار سوم سرود می خوانند.

آتش نابود می کند هرچیزی را 

ما نیز نابود می شویم

شاید به دست آتش

فستیوال به پایان رسیده و وقت برگشتن به خانه است.